ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
وقتی دانشمندان به شما میگویند که فرمولی برای شادی کشف کردهاند، و شما را هم دعوت میکنند که خود از نزدیک آن را بیازمایید، قاعدتا انتظار دارید که با چیز خارقالعادهای روبرو شوید، مثلا خمرههای بزرگ و جوشان بستنی یا الکترودهای متصل به شقیقه یک مرتاض هندی.
اما واقعیت، اتاقی کوچک در زیرزمین بنیاد تصویربرداری عصبی ولکام در یونیورسیتی کالج لندن است، که تنها به دو دستگاه کامپیوتر، یک تخت بیمارستانی و یک دستگاه به جا مانده از آزمایشی قبلی مجهز است. البته آزمایشهای واقعی مستلزم خوابیدن داوطلب در یک دستگاه ام.آر.آی غولآسا است که طبیعتا در این اتاق جایی برای آن نیست و برای انجام آن مرحله از آزمایش، داوطلب باید به یکی از مراکز بیمارستانی و عکس برداری مجهز به ام.آر.آی برود.
دکتر راب راتلج، استاد دانشگاه کالج لندن و سرپرست این تحقیق میگوید: «اگر میخواهیم شادی انسان را درک کنیم، باید با چیزی و از جایی شروع کنیم که بتوانیم عواملی را که حدس میزنیم تعیین کننده شادی هستند، به دقت کنترل کنیم».
گروه او، که توسط بنیاد ولکام و انجمن مکس پلانک، حمایت مالی میشوند؛ به دنبال معادلهای بودند که بتواند تغییر خلق و خوی انسان را با رخدادهای کوتاه مدت توصیف کند.
دکتر تالج ادامه میدهد: «از اتوبوس جا میمانید و باید چند دقیقه بیشتر در ایستگاه بمانید تا اتوبوس برسد، این چیزی است که میخواهیم مدلسازی کنیم. این واقعیت که انتظارات ما بر شادی تاثیر میگذارند، تعجب برانگیز نیست؛ سوال این است که چگونه، و تا چه اندازه؟»
برای یافتن پاسخ، داوطلبان در یک بازی رایانهای کارت شرکت میکردند. کامپیوتر به داوطلب امکان انتخاب از میان ۱۵۰ کارت مختلف میدهد که به طور تصادفی چیده شدهاند. هر کارت به فرد حق انتخاب میدهد که یا پاداش مشخص شده آن کارت را بپذیرد یا برای پاداش بیشتر ریسک کند که در صورت باخت، همه چیز را از دست میدهد.
جالب اینجا است که هیچ حقهای در این کارتها وجود ندارد، و شانس برد یا باخت هر کدام، ۵۰ درصد است؛ ولی ارزش کارتها تفاوت چشمگیری با هم دارد، و همین امر در مورد کارتهای ریسکی هم صادق است.
برخی اوقات، نمیتوانید ببازید، و پاداش به دست آمده، آن قدر هست که ارزش ریسک بیشتر را نداشته باشد، در حالی که در بقیه موارد، انتخاب مناسبی نداشتهاید و تنها حق انتخابی که دارید این است که به امید به دست آوردن اندکی پول، ریسک کنید.
شادی
= حالت میانگین اولیه ( + چیزی که میتواند مورد قبولتان باشد (CR)+ چیزی
که اگر ریسک کنید میتوانید به طور متوسط به آن برسید (EV) + تفاوت بین EV و
آنچه واقعا به آن دست مییابید (RPE). نشانههای تکرار شونده Σ وزن هر
عامل را بر اساس تاریخچه اخیر آن تعیین میکنند.
کامپیوتر
با استفاده از فرمول بالا و با در نظر گرفتن برد یا باخت فرد در هر مرحله و
همچنین مقدار پول به دست آمده یا از دست رفته، میزان شادی او را محاسبه
میکند.
گروه پژوهشی میدانستند که واکنش مردم به برد یا باخت، بسته به این که انتظار داشتهاند چقدر از آن کارت بخصوص ببرند یا ببازند، تفاوت خواهد داشت.
با این وجود، فهمیدن اینکه نتایج تا چه اندازه مشخص و پیشبینی پذیر بودند، آنها را شگفت زده کرد. اگر دست بد میآمد و احتمال باخت با رقم سنگین بالا بود، صرف خروج با تراز صفر، به فرد احساس خوش شانسی میداد، و به رغم این که فرد هیچ پولی به دست نیاورده بود، در هنگام خروج احساس میکرد که خوشحالتر از زمان شروع بازی است.
ولی وقتی همین تراز صفر، بدترین نتیجه ممکن با دستی پر از برگهای خوب و شانس بالای برد بود، نرخ خوشحالی روند نزولی میگرفت، چون فرد احساس میکرد که فرصت مناسبی را از دست داده است.
در آزمایش موازی، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که صرف خلق یک قمار (یعنی ایجاد انتظار برد فرد برای خود) مردم را شادتر میکند، حتی اگر هیچ گاه خروجی آن را بر زبان نیاورند.
از همین رو، فرمول شادی یا همان فرمول عجیب و غریبی که دکتر روتلج بیان کرده، در عمل در نقطه انتهای کار او قرار دارد.
از
بین تمام فرمولهای ممکن، همین فرمول بود که بهترین انطباق را با تغییر
حالات در ۲۶ داوطلب اول داشت. این داوطلبان به طور جداگانه و توسط
ام.آر.آی نیز اسکن میشدند تا حتی اگر اظهارنظر خودشان در مورد حالشان
دقیق نبود، بتوان بهترین نتیجه را مشخص کرد.
به رغم این که ترتیب کارتهای قرار گرفته در اختیار فرد، به طور تصادفی توسط کامپیوتر تعیین میشد، تمام کارتها، متغیرهای شناخته شده بودند. تا وقتی که پژوهشگران میدانستند که کارتها با چه ترتیبی اضافه میشوند و آن کارت دارای چه انتخابی است، مدل آن دقیقا پیشبینی میکرد که سطح شادی فرد در هر مرحله در چه حدی قرار خواهد داشت.
ولی برای آزمایش واقعی فرمول، میبایست آن را در طبیعت رها میکردند و
هر گونه جهتگیری را که ممکن بود از نشستن در آزمایشگاه ناشی شود، حذف
میکردند. پژوهشگران، آزمایش خود را به یک اپلیکیشن موبایل تبدیل کردند وآن
را روی ۱۸هزار نفر که هیچ گاه ندیده بودند آزمایش کردند.
نتیجه این که،
فرمولشان حتی از چیزی که خود امید داشتند هم بهتر ظاهر شد. دکتر روتلج
میگوید: «میزان بسیار اندک انحراف از معیار موجب تعجب ما شد. بیشتر مردم
تا حد بسیار زیادی با این معادله انطباق داشتند؛ حتی اگر به فردی نگاه کنید
که برای ۳۰ ثانیه با این اپلیکیشن بازی میکند و دیگر هیچ گاه بازی را
تکرار نمیکند، ما هنوز میتوانیم میزان شادی او را پیشبینی کنیم».
خب، این فرمول به چه دردی میخورد؟ دکتر روتلج اذعان میکند که این فرمول دوران نوزادی خود را سپری میکند، ضمن آنکه این فرمول جادویی را هم نمیتوان چشم بسته برای همه کس و در همهجا به کار برد و از همه مهمتر اینکه این معادله همه چیز را توضیح نمیدهد.
ولی این میتواند تصویر پایهای به دست بدهد از این که چگونه و تا چه حد، رخدادها و شرایط زندگی حال و روز ما را تعیین میکنند، و ما چه انتظاری از آنها داریم.همچنین میتوان از آن برای بررسی اختلالات رفتاری بهره برد، مانند افسردگی که عموما از دید عصب شناسان، حالتی است که در آن پاداش به شادی مورد انتظار منجر نمیشود.
منبع خبر : خبرگزاری خبر آنلاین